!The right way to think

I want to learn the right thinking manner to think and teach it.

!The right way to think

I want to learn the right thinking manner to think and teach it.

!The right way to think
پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

رفسنجانی

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۱۰ ب.ظ


علی اکبر هاشمی رفسنجانی

آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سوالی که چرا کتاب امیر کبیر را نوشتید گفت : امیر کبیر را نوشتم تا مردم باید بدانند که روحانیت در کنار توصیه به زهد و آخرت به فکر آبادی و توسعه زندگی مردم هم هست . نوشتم تا مسلمانان باید بدانند جامعه ای که در آن فقط توصیه به آخرت باشد و ازتوسعه دنیوی خبری نباشد چگونه روزبروز از دیگر ممالک دنیا عقب می ماند؟ .
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، کتاب امیرکبیر(قهرمان مبارزه با استعمار) به قلم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در سال ۱۳۴۶ چاپ شد . این کتاب با محتوای تحقیقی – حماسی خود در دورانِ سیاه ستمشاهی در روشنگری اذهان قشر تحصیل کرده (حوزوی ودانشگاهی) تاثیر بسزایی داشت.
از آن روزهای دور تا به امروز کتاب مذکور بارها تجدید چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت. این اثر ماندگار هنوز هم بعد از نزدیک به نیم قرن، همچنان جذابیت خودش را دارد و محتوای تحقیقی، علمی و حماسی آن می‌تواند بخشی از نیازها و سوال‌های امروز جامعه اسلامی، انقلابی و حکومتی ما را پاسخ دهد.
نگاهی به اندیشه اقتصادی امیرکبیرمندرج در این کتاب ، ناخواسته دوران سازندگی و نگاه یک روحانی متفاوت به آبادی ایران را تداعی می کند که بعد از پایان جنگ چگونه امیرکبیرگونه به زیر ساخت‌های تولید ملی و استقلال (رشد) اقتصادی توجه جدی کرد به طوری که بحق باید گفت و نوشت، دولت‌های بعدی هر چه آمدند در این جهت بر سر سفره دولت آقای هاشمی نشستند . بازخوانی گزیده بخش سوم این کتاب تاریخی تحت عنوان “امیرکبیر و تولید ملی” بخوبی موید این مساله است:
بهره گیری از دستاورد دیگران
برای یک اقتصاد سالم و مستقل، آن هم در زمانی که نهضت صنعتی، اروپا را در راه یک تکامل بی‌سابقه انداخته بود، لزوم و وجوب صنعت، کاملا روشن و آشکار بود و این چیزی نبود که از دیده تیزبین و فکر نکته سنج امیر کبیر، مخفی بماند. بنابراین، ‌او با کمال جدیت و پشتکار، نقشه صنعتی کردن کشور را طرح و شروع به پیاده کردن آن کرد.
او برای اقتباس از صنعت نو اروپا، عده‌ای از استادکاران باهوش و خوش ذوق ایرانی را انتخاب کرد و به سن پترزبورگ فرستاد؛ تا رشته‌های مختلف صنعت جدید را بیاموزند. اینها پس از فراگرفتن صنایع مربوط به کار خودشان، به ایران برگشتند و کارخانه‌های بلورسازی تهران، کاغذسازی اصفهان و کارگاه‌های چدن ریزی و نساجی ساری و چندین کارخانه و کارگاه دیگر را با سبک جدید، احداث نمودند.
طبق نامه‌ای که در دست است به مسیوجان داود که برای استخدام معلم و استاد، او را به اتریش فرستاده بود، دستور داد که تحقیقات کاملی از صنعت ماهوت سازی که آن روزها بیش از هر چیز در ایران مورد احتیاج بود، بنماید و دونفر متخصص و کارشناس صنعت ماهوت‌سازی را استخدام کند و به ایران بیاورد. بخشی از نامه وی به مسیوجان چنین است:
“می شود که دو نفر ماهوت‌ساز که بتوانند ماهوت بسیار خوب بسازند، قرار مواجب این دو نفر را ششصد، هفصدتومان داده با خود بیاورید وخرج ایاب وذهاب آنها را هم به قدر قابلیتشان داده می‌شود و نیز نمونه اسباب وآلات کارخانه ماهوت سازی را هم به طور اختصار با خود بیاورید که اینجا ساخته شده، مشغول ماهوت سازی شوند. معلوم است عالیجاه در این امر مسامحه نخواهد کرد.۱۳رمضان۱۲۶۷٫ق.”
امیر در نامه دیگری باز به او دستور می‌دهد که چند نفر دانشمندِ معدن شناس و استادکارِ معدن از اتریش و پروس استخدام کرده به ایران بیاورد.
احداث کارخانه
تلاش پی‌گیر امیرکبیر، دوشادوش مبارزه با مشکلات کمرشکن و کارشکنی‌های اجانب، چندین کارخانه بزرگ در ایران به وجود آورد. وی دو کارخانه شکرریزی و قندسازی در شهرستان ساری احداث کرد که ماهانه ده خروار از محصول آنها به تهران وارد می‌شد و مصرف قند و شکر ایران را که تا آن روز از هندوستان وارد می‌شد، تقریباً تأمین می‌کرد. یک کارخانه نخ ریسی بزرگ با ساختمانی چهار طبقه در تهران و کارخانه‌های حریربافی در کاشان، چلواربافی در تهران، کالسکه سازی در اصفهان و تهران و کاغذسازی در تهران و اصفهان، بلورسازی در قم و اصفهان و تهران و چینی سازی در تهران و قم نیز محصول فکر و پشتکار امیرکبیر بوده‌اند.
حمایت از صنایع دستی
امیرکبیر دریافت که به مقتضای طبع سرمایه‌داری جدید و صنعت ماشینی که ابتکار آن به دست دولت‌های استعمارگر بود، استعمارگران برای رواج بازار مصنوعات و محصولات صنعتی خویش و تضعیف بنیه مالی اکثریت ملت‌های عقب افتاده، صنایع دستی و ملی این کشورها را نابود خواهندکرد. از این رو، در عین این که کشور ایران را به راه صنعت ماشینی هدایت می‌کرد، سعی فراوانی برای توسعه و تکمیل صنایع دستی نیز مبذول می‌داشت؛ مثلاً قبل از ‌امیر، لباس سربازها را از ماهوت‌های انگلیسی تهیه می‌کردند؛ ‌اما امیرکبیر برای رشد و توسعه صنایع داخلی، ‌دستور داد که لباس نظامیان از شال چوخای پشمین مازندرانی تهیه شود و این اقدام سبب شد که شال‌های مازندرانی، توسعه و تکامل بی‌سابقه‌ای پیدا کنند.
شال‌های دستی کرمانی نیز در زمان امیرکبیر و به تشویق او به قدری عالی بافته می‌شدند که با شال‌های کشمیری رقابت می‌کردند و به شال امیری معروف شدند.

قبل از امیر، سردوشی نظامیان را از اتریش می‌آوردند. یک روز یک سردوشی قشنگ و جالب که توسط خانمی به نام “بانو خورشید” دوخته شده بود، ‌به نظر امیر رسیده، ‌آن را پسندیده و زن را بسیار تشویق کرد و دستورداد که امتیاز تهیة سردوشی را برای مدت پنج سال به او واگذار و برای او کارگاه و ابزارکار ایجاد کنند و شاگردان زیاد در خدمت او بگمارند؛ تاتعداد سردوشی مورد احتیاج ارتش را تهیه کند.

امیر معتقد بود که این خیانت به ملت و کشور است که چیزهایی که ممکن است در داخل کشور ساخته شوند، از خارج وارد شوند و روی همین عقیده، اجازه نمی‌داد برای صنعتی شدن کشور، حتی یک روز هم سهل انگاری شود.

امیر حمایت از صنایع ملی را در مقابل حمله و هجوم صنایع غرب، به جایی رساند که مورد انتقاد و خرده گیری بعضی از نویسندگان غربی واقع شد؛ مثلا بی‌نینگ، مورخ شهیر انگلیسی در این باره با بغض و ناراحتی نوشت:
“امیرکبیر علاقه مخصوص دارد که با تشویق صنایع ملی، تمام صنایع خارجی را از ایران بیرون کند این سیاست ناشی از کوته بینی، به هیچ وجه کمک به پیشرفت تجارت و مدنیت نمی‌کند”.

در پاسخ به این مورخ غربی باید گفت: اگر منظور شما این است که امیر با تشویق صنایع ملی می‌خواسته محصولات و مصنوعاتی که از دنیای خارج به قیمت گزاف وارد ایران می‌شده، بیرون کند، صحیح است. ولی این، کوته بینی نیست بلکه عین بلند همتی و استقلال طلبی است و اگر نظر شما این است که امیر نمی‌خواسته کشور ایران صنعت جدید غرب را اقتباس کند وکشور ایران را دارای صنعت نو کند، این اشتباه و غرض ورزی است، زیرا طبق مدارکی که در یکی دو صفحه قبل نشان دادیم، امیرکبیر با حرص و ولعی خارج از حد و با عجله و شتابی بیرون از اندازه برای اقتباس صنعت غرب تلاش می‌کرد. لابد تقصیر امیر در پیشگاه طرفداران استعمار غرب این بود که او نمی‌خواست صنایع ملی ایران مثل صنایع دستی هندوستان دچار ورشکستگی و نابودی شود و به دنبال آن، قشر وسیعی از مردم از هستی ساقط شوند.
داستان شنیدنی

داستان زیر را به عنوان شاهد مثال برای تشویق امیرکبیر از صنعت و صنعتگر، از کتاب “زندگانی میرزا تقی خان امیر کبیر” صفحه۹۷ نقل می‌کنیم:

سال‌ها پس از سقوط امیرکبیر جمعی در باغ چهلستون اصفهان نشسته بودند، سائلی آمد و پس از آن که از هر یک چیزی گرفت، اجازه خواست تا سرگذشت خود را نقل کند، پس از تحصیل اجازه، چنین گفت:
“چندین سال قبل، فرماندار اصفهان جمعی ازاستادان دواتگر را احضار کرد وگفت بهترین استاد را از میان خودتان انتخاب کنید. تمام استادان بالاتفاق من را انتخاب کردند، فرماندار به من گفت: امیر کبیر شما را از تهران خواسته است، مخارج سفر مرا داد و من با عجله خود را به تهران رساندم و به حضور امیرکبیر رسیدم. امیر سماوری را که تازه از خارج آورده بودند به من نشان داد و پرسید می‌توانی چنین سماوری بسازی؟ پس از اندکی فکر، جواب دادم، آری. گفت: این سماور را بردار و ببر و از روی آن سماوری بساز وبیاور. رفتم مثل همان سماور را در یکی از دکان‌های سماور سازی که معرفی کرده بود، ساختم و به خدمت امیر آوردم. اوکار من را پسندید و سئوال کرد: این سماور چند از کار در آمده است؟ جواب دادم: روی هم رفته پانزده ریال. امیر با قیافه‌ای خوشحال و متبسم به منشی خود دستور داد که امتیاز انحصاری ساخت آن نوع سماور را به مدت شانزده سال به نام من صادر کند و قیمت هر سماور را بیست و پنچ ریال معلوم کرد و به من فرمود: برگرد به اصفهان به حاکم اصفهان دستور می‌دهم وسائل کار شما را فراهم کند. به محض این که به اصفهان رسیدم حاکم شهر مرا خواست وگفت: برو کارگاهت را مرتب کن، هر چه مخارج آن بشود از خزانه دولت به تو می‌دهم. من رفتم وکارگاه را کاملا مرتب کردم و تمام مخارج آن دویست تومان شد بدبختانه هنوز مشغول نشده بودم که یک نفر فراش حکومتی مثل اجل معلق حاضر شد و من را مانند دزدان، نزد حاکم برد، حاکم با ارعاب وتهدید به من گفت: امیرکبیر را در تهران گرفته‌اند وآن پول را که به تو داده اند، مال دولت است آنها را پس بده. آن پول را من خرج کارخانه کرده بودم، مجبور شدم تمام اسباب زندگیم را فروختم و در نهایت سی تومان کسر آوردم و نتوانستم تهیه کنم. به خاطر همان سی تومان مرا به بازارآوردند و در انظار مردم، آنقدر چوب زدند که بدنم ناقص شد و بینایی چشم خود را تقربیا از دست دادم و به کلی عاجز شدم.”
درکشورهای اسیر استعمار، سرنوشت افرادی که به نحوی از انحاء بر خلاف منافع و مصالح استعمار قدم بر می‌دارند، بهتر از این نیست و بسیارند کسانی که به خاطر علمی، یا عملی یا ابتکاری یا اختراعی یا نوشته‌ای که در راه مصالح ملت و علیه منافع استعمارگران و عمال آنها انجام داده‌اند از هستی ساقط شده اند، چنین است راه و رسم استعمار.

توسعه کشاورزی
از مدارکی که در دست است، بر می‌آید که توجه زیادی به کشاورزی از طرف امیر کبیر می‌شده و مخصوصاً به منطقة خوزستان و دشت گرگان اهمیت فراوان می‌داده است و برنامه‌های متعدد و متنوع برای سدسازی و اصلاح بذر و عمران سراسر کشور و مخصوصاً دو منطقه فوق الذکر، تنظیم کرده که بعضی را اجرا کرده و بعضی دیگر در مرحله فکر و آرزو، باقی مانده است. فهرستی از کارهای انجام شده او در رشته کشاورزی به شرح زیر است:

۱٫ ساختن سد عظیم “ناصری” روی رودخانه کرخه که داستان تاریخی مفصلی دارد. ۲٫ ترویج کشت نیشکر در خوزستان در دو منطقه عقیلی و شوشتر که تازه از همین دو سال قبل دولت ایران فکر آن روز امیرکبیر را می‌خواهد به مرحله عمل درآورد. ۳٫ تجدیدبنای پل عظیم شوشتر و باز کردن هفت چشمة آن. ۴٫ ساختن سد بزرگی بر روی رودخانه معروف گرگان رود که زیر نظر مهندس میرزا حسن و با همکاری یک هزار کارگر، در مدتی کمتر از یک سال، بنای آن به اتمام رسید و دشت وسیع استرآباد زیرکشت درآمد. ۵٫ اصلاح و تجدید قنوات “نه گنبد” یزد که از مدتی قبل ویران شده و اهالی چند قریه بر اثر بی‌آبی، جلای وطن کرده بودند که با تجدید این قنوات، بار دیگر اهالی به دهات برگشتند.۶٫ بنای سد بزرگی در نقطة اتصال دو رود “قره چای” و “انار رود” در شهرستان قم و بستن پل معروف “دلاک” بر روی آن. ۷٫ اتمام کار نهر عظیمی که آب رود کرج را به تهران منتقل کرد و تهران را از بی‌آبی شدید نجات داد. ۸٫ شروع کار انتقال آب از شمیران به تهران که ناتمام ماند. ۹٫ ترویج کشت پنبه.

امیرکبیر در آن روز متوجه بود که یک کشور مستقل،‌ باید همه چیز خود را در داخل تامین کند و وی به ضرر وابسته بودن کشور، به یک یا چند محصول محدود، پی برده بود.
یکی از برنده‌ترین حربه‌های استعمار، این است که کشورهای ضعیف را پایبند یک محصول و یک ماده می‌کند؛ از قبیل نفت در ایران، شکر در کوبا و… بازار این محصول و وسیله نقل آن را که بایستی خود کشور تامین کند، در اختیار می‌گیرد و هر وقت بخواهند، ‌به این کشور فشار می‌آورند و آن را در مضیقه قرار می‌دهند. در راه صدور و مصرف این محصول، مشکلاتی ایجاد می‌کنند، با تورم این محصول وکمبود ارز و پول، اورا به زانو در می‌آورند وخلاصه همین یک محصول که تنها مایه حیات و وسیله امرار معاش و ادامه وضع موجود کشور است، یک سرآن به دست استعمارگران است و هر وقت بخواهند همین تنها سرمایه زندگی را که مثل زنجیری به دست و پای ملت واقتصاد کشور بسته است، وسیله اسارت و حتی خفه کردن کشور یک محصولی، قرار می‌دهند. نفت و شکر را نمی‌خرند و نمی‌گذارند، دیگران نیز بخرند و یا قیمت آنها را تا سرحد سقوط تنزل می‌دهند. امیرکبیر نمی‌خواست، کشور ایران دچار چنین وضعی گردد و اسیر چند محصول مشخص باشد و لذا سعی داشت که همه چیز را در همین کشور تهیه کند و اقتصاد ایران را وابسته به محصول خاص ننماید.

احیای معادن
امیرکبیر خوب می‌دانست که صنعتی شدن کشور، بدون استخراج معادن، ممکن نیست و از سوی دیگر کم و بیش از ارزش و عظمت معادن بیکران ایران… اطلاع داشت و برای بهره‌برداری از معادن، برنامه وسیعی طرح و شروع به اجرا کرد.
اولا برای این‌که استخراج معادن براساس اصول علمی و فنی جدید صورت گیرد، مسیوجان داوود را برای استخدام کارشناسان و استادان علوم و فنون جدید به اتریش فرستاد و ضمن نامه‌ای نوشت: “درباب انتخاب معدنچی، اهتمام نمایید که از جمیع فلزات، خصوصاً از طلا و نقره سررشته کامل داشته باشد”.

ثانیاً برای این‌که در این رکن مهم اقتصاد و رشته اساسی حیات اقتصادی، بیگانگان رخنه نکنند، کاملا مواظب بود که استخراج با سرمایه ایرانی انجام شود و اصولا امیرکبیر با سرمایه گذاری‌های خارجی که اغلب، ‌سرپل و نقطه اتکا برای نفوذ استعمار است، مخالف بود و به همین دلیل، می‌خواست سرمایه‌های خارجی را که به منظور منافع کلان، از آن طرف دریاها به ایران آمده بود، بیرون بریزد و به جای آنها از پول مردم همین آب و خاک، استفاده کند و منافع و درآمد آن هم،‌ همین طرف مرز و در جیب مردم همین کشور و در نتیجه، ‌جزء ثروت میهن باقی بماند.

وی طبق فرمانی که صادر کرد، سپردن امتیاز استخراج معادن به دست اجنبی را اکیدا ممنوع ساخت و روی همین اصل، امتیاز معادن مس و آهن قراجه داغ را که سابقا به یک نفر انگلیسی به نام “سرهانری لیندسی بئون” واگذار شده و او نیمه کاره گذاشته و از ایران رفته بود، از او سلب کرد و خود به استخراج آنها مشغول شد.

ثالثاً، بر خلاف رویه حکومت‌های سابق، خود مردم را برای سرمایه‌گذاری در رشته‌های اقتصادی و مخصوصاً معادن، تشویق کرد؛ مثلا بخشنامه‌ای صادر کرد که به مقتضای آن،‌ استخراج معادن برای عموم ایرانیان (و نه بیگانگان) آزاد بود و سرمایه‌هایی که برای استخراج معادن به کار می‌رفت، ‌تا مدت پنج سال از پرداخت مالیات و عوارض،‌ به کلی معاف بود و همه گونه تسهیلات و کمک‌هایی که دولت می‌توانست، ‌درباره آنها به کار می‌برد. در پناه این سیاست عاقلانه و مدبرانه، نهضت وسیعی برای استخراج معادن و بهره گیری از ذخایر کشور،‌ شروع و قدم‌های بلندی برداشته شد و در همان مدت کوتاه، نتایج درخشانی به دست آمد.

مس و آهن فراوانی از معادن “قراجه داغ” که اکثر آنها به مصرف توپ ریزی می‌رسید، استخراج گردید و از معادن ماسوله گیلان، آهن زیادی که بیشتر برای ساختن لوله تفنگ و آلات جنگی به کار می‌رفت، ‌بیرون آمد و از معادن آهن بلوک “نانینج” مازندران نیز مقادیر زیادی آهن به دست آمد و معدن قطران رحمت آباد نیز به کار افتاد و حتی بیش از مقدار مصرف داخلی، از آن برداشت کردند و هیئتی را برای مطالعه و بررسی معادن کردستان به آن منطقه فرستاد.

این اقدام‌های شجاعانه و ضد استعماری، همچون گرزی بر سر استعمارگران طماع که از سال‌ها قبل به منابع ثروت کشور ما چشم دوخته بودند، فرود آمد و آنها را برای مبارزه با امیر کبیر، این دژ ملت در مقابل استعمار، مصمم‌تر کرد.

متاسفانه ستاره اقبال ملت ایران که با طلوع امیرکبیر در افق سیاست ایران درخشیدن گرفته بود، خیلی زود غروب کرد و امیر قبل از آن که طرح‌های مفید و با ارزش خود را آن طور که می‌خواست، پیاده کند، به دست استعمار وعمال خائن آن، از پای در آمد و به دنبال او برنامه‌های هوشمندانه ضد استعماری‌اش هم از برنامه دولت ایران حذف شد و در ردیف سایر برنامه‌ها، این نهضت مقدس هم که برای بهره‌برداری از ذخایر کشور شروع شده بود، فرونشست و پس از آن سر رشته ثروت‌های عظیم کشور به دست بیگانگان افتاد وملت به همان محرومیت سابق برگشت، تا آنجا که دولت مرکزی با پیشنهاد حاکم استرآباد برای استخراج معادن ذغال سنگ شاهرود، مخالفت کرد.

باشد که دیگر کشورما با این خسران‌ها مواجه نگردد!

منبع: سایت هاشمی رفسنجانی

۹۱/۱۰/۲۷
مجتبی محمدپناه

رفسنجانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی